فلسفه
سید مهدی بیابانکی
چکیده
«علوم شناختی دین» شاخهای نوظهور از علوم شناختی است که با استفاده از یافتههای علوم شناختی به مطالعه باورها و رفتارهای دینی میپردازد. اغلب محققین این حوزه معتقدند که باورها و رفتارهای دینی، محصولات فرعی معماری شناختی ذهن ما انسانها هستند. بر اساس این رویکرد غالب که اصطلاحاً «مدل استاندارد» نامیده میشود، ذهن انسان ...
بیشتر
«علوم شناختی دین» شاخهای نوظهور از علوم شناختی است که با استفاده از یافتههای علوم شناختی به مطالعه باورها و رفتارهای دینی میپردازد. اغلب محققین این حوزه معتقدند که باورها و رفتارهای دینی، محصولات فرعی معماری شناختی ذهن ما انسانها هستند. بر اساس این رویکرد غالب که اصطلاحاً «مدل استاندارد» نامیده میشود، ذهن انسان یک سیستم پردازش یکپارچه نیست، بلکه دارای ابزارهای اختصاصی متعدد برای پردازش اطلاعات ورودی به ذهن است. این ابزارهای ذهنی، در فرآیند تکامل، سوگیریهایی پیدا نمودهاند که روی اطلاعات ورودی به ذهن تأثیر میگذارند و آنها را به نحو سیستماتیک جهتدهی میکنند. ازنظر مدافعان مدل استاندارد، این ابزارهای ذهنی و سوگیریهای شناختی آنها، در شکلگیری بسیاری از باورهای ما ازجمله باورهای دینی نقش اساسی ایفا میکنند. ما در این مقاله، از منظر فلسفه علم، سه شاخص اصلی برای نشان دادن اعتبار این رویکرد را موردبررسی قرار میدهیم: شواهد تجربی در دفاع از آن، قدرت تبیینی و ساختار نظری آن و همچنین پیشفرضهای روششناختی آن. ما در این مقاله نشان میدهیم که مدل استاندارد به لحاظ شواهد تجربی، نامتعیّن؛ به لحاظ قدرت تبیینی، ضعیف؛ و به لحاظ پیشفرضهای روششناختی، دچار چالش است.